به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» نماز جمعه هامبورگ با حضور مسلمانان مقیم این شهر و امامت حجت الاسلام والمسلمین رمضانی مدیر مرکز اسلامی و رئیس اتحادیه علمای شیعه اروپا در مسجد امام علی علیه السلام هامبورگ برگزار شد.
خطیب جمعه به ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق اخلاقی پرداخت و ابراز داشت:
اگر انسان برای رسیدن به کمال تلاش می کند و در اندیشه ابدیت است، و میخواهد راه درست زندگی کردن را یاد بگیرد می بایست با شناخت کامل و از راهش وارد شود. و برای یافتن شناخت کامل و راه درست، میبایست به کسانی مراجعه کرد که به وحی نزدیک هستند؛ و از شناخت عمیقی برخوردارند. چراکه باید از دانش آنها بهره جست تا زمینهی کمال را با تلاش و کوشش برای خود فراهم کرد. و روشن است که ابتدایی ترین مرحلهی شناخت آن است که انسان باید حقوق اعضاء و جوارح و جوانح خود را به درستی بشناسد و آن حقوق را اداء نماید.
حق شکم
از جملهی حقوق اعضاء انسان حق شکم است، که امام سجاد(ع) در تبیین آن فرمودهاند: خدای تعالی شکم انسان را به منزله ظرف قرار داده است، که باید برای این ظرف غذای متناسب را انتخاب کرد. لذا زیاده روی در تغذیه آن و عدم تغذیه آن نیز روا نیست. لذا دربارۀ حق شکم فرمودهاند: «وَ أَمَّا حَقُ بَطْنِكَ فَأَنْ لَا تَجْعَلَهُ وِعَاءً لِقَلِيلٍ مِنَ الْحَرَامِ وَ لَا لِكَثِيرٍ وَ أَنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِي الْحَلَالِ وَ لَا تُخْرِجَهُ مِنْ حَدِّ التَّقْوِيَةِ إِلَى حَدِّ التَّهْوِينِ وَ ذَهَابِ الْمُرُوَّةِ وَ ضَبْطُهُ إِذَا هَمَّ بِالْجُوعِ وَ الظَّمَإ، فَإِنَّ الشِّبَعَ الْمُنْتَهِيَ بِصَاحِبِهِ إِلَى التُّخَمِ مَكْسَلَةٌ وَ مَثْبَطَةٌ وَ مَقْطَعَةٌ عَنْ كُلِّ بِرٍّ وَ كَرَمٍ وَ إِنَّ الرَّيَّ الْمُنْتَهِيَ بِصَاحِبِهِ إِلَى السُّكْرِ مَسْخَفَةٌ وَ مَجْهَلَةٌ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْمُرُوَّة؛ اما حق شکم این است که آن را ظرف حرام(کم یا زیاد) نسازی و از حلال هم به اندازه استفاده کنی، از حد تقویت بدن به حد شکم بارگی نرسانی و هنگام گرسنگی و تشنگی به یاد من باشی! سیری بی اندازه تنبلی و کسالت میآورد، که در نتیجه انسان از کارهای نیک باز میماند. و هر نوشیدنیای که موجب مستی شود، جهل و نادانی و بی مروتی را در پی دارد».[1]
آنچه که در توضیح این فراز لازم است بدان اشاره شود، این است که پر واضح است هر انسانی به خاطر داشتن قوای مختلف از نیازهای متعددی برخوردار است؛ از نیاز مادی گرفته تا نیازهای روحی و لذا به تناسب هر نیازی می بایست تغذیه گردد. به همین جهت در خصوص نیاز مادی و تغذیهی آن هیچ انسانی حتی پیامبران الهی مستثنی نیستند.
لذا خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: «وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدينَ؛ آنان را (پیامبران) پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند».[2]
هرچند یکی از بهانههای منکران نبوت این بوده است که پیامبر نباید غذا بخورد و یا در بازار راه برود: «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذيرا؛ و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!».[3] اما آنچه که مهم است توجّه به نوع و مقدار غذا است، به این معنی که هر غذائی متناسب با بدن انسان نیست. بلکه اگر آدمی درصدد رشد و تکامل است باید به دنبال غذای پاک باشد؛ آن هم به مقدار نیاز مورد استفاده اش قرار گیرد.
آثار منفی مادی و معنوی در عدم رعایت حق شکم
از آنجا که زیاده روی در خوردن و آشامیدن نه تنها برای بدن انسان مفید نیست! بلکه ضرر و زیان را هم بدنبال دارد. که از جمله آثار منفی آن، خستگی و کسالت و مانند آنها است. همچنین در صورتیکه غذا طیب، طاهر، حلال و پاکیزه نباشد، اثر منفی روحی و روانی را بر جای خواهد گذاشت. و به همین جهت حضرت امام سجاد(ع) تأکید میکند که حق شکم را باید شناخت و رعایت کرد. و فرمود: «انسان نباید آنقدر بخورد که تنبلی و کسالت را به دنبال داشته باشد. چه اینکه در نوشیدنیها هر نوشیدنی را ننوشد، زیرا برخی از آنها باعث مستی انسان میشود و نتیجهاش جهل و نادانی و بی مروتی را به دنبال خواهد داشت». پس عدم رعایت حق شکم در غذا خوردن، باعث بیماریهای فراوان جسمی و روحی برای انسان میگردد.
حق شکم از منظر آیات و روایات
خدای تعالی در قرآن کریم اصل خوردن و آشامیدن را امر ضروری میداند، امّا اسراف و زیادهروی را روا نمیشمرد و لذا میفرماید: «وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفين؛ و (از نعمتهاى الهى) بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد!».[4]
این آیه یکی از بهترین دستورات بهداشتی است که تحقیقات امروزه دانشمندان نیز همین نتیجه را دربر دارد که معده خانهی همه بیماریهاست و امساک، سرآمد همه داروهاست، و آنچه که بدنت را به آن عادت دادهای، از او دریغ مدار.
و لذا پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده اند: «وَ أَعْلَمُ أَنَّ الْمَعِدَةَ بَيْتُ الدَّاءِ وَ الْحِمْيَةَ هِيَ الدَّوَاء وَ أُعَوِّدُ الْبَدَنَ مَا اعْتَاد».[5] و در بیان نورانی امیرالمؤمنین(ع) آمده است که فرمود: «قِلَّةُ الْأَكْلِ تَمْنَعُ كَثِيراً مِنْ أَعْلَالِ الْجِسْمِ؛ کم خوری، بسیاری از مرضهای جسم را از بین میبرد».[6] و در جای دیگر فرموده اند: «كَثْرَةُ الْأَكْلِ وَ النَّوْمِ تُفْسِدَانِ النَّفْسَ وَ یَجْلِبَانِ الْمَضَرَّة؛ پرخوری یا زیاده روی در غذا و خواب، نفس را فاسد و بدن را دچار ضررهای بد مینماید».[7]
و نیز پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «لَا تُمِيتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَإِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ كَالزُّرُوعِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهِ الْمَاء؛ دل را به زیادی در خوردن و نوشیدن نمیرانید چون دل میمیرد همانطور که زراعت اگر آب زیاد در آن رود از بین میرود».[8]
پیامبر اکرم(ص) بر اساس آموزههای قرآن در مورد پرهیز از غذای حرام سفارشهای فراوانی داشته است که از جملهی آنها این است که در این خصوص میفرمایند: « مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ يُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَىبِهِ؛ کسی که لقمهای از حرام بخورد نماز چهل شب او قبول نمیشود و دعای چهل روز او به اجابت نمیرسد و گوشتی که از حرام بروید آتش بر او سزاوارتر است».[9]
و در جای دیگر دربارۀ آثار وضعی غذای حلال فرموده اند: «مَن أَكَلَ الحَلالَ أربَعينَ يوماً نَوَّرَ اللَّهُ قَلبَه، وَ أَجرَى يَنابِيعُ الحِكمَةِ مِن قَلبِه عَلى لِسانِه؛ کسی که چهل روز در خوردن غذای حلال مداومت نماید خداوند قلب او را نورانی مینماید و چشمهای حکمت را از قلب او بر زبانش جاری میسازد».[10]
سخن پایانی
تأکید بر اعتدال در خصوص غذا برای تمایلات آن در دنیا و آخرت است. و برای کسانی که معتقد و اهل باورند، مهم است که به این قواعد و دستورات برای رسیدن به سلامتی عمل کنند. که چه بسا رعایت آن برای طهارت روح و روان نیز تأثیرگذار باشد.
[1]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ص258، قم، جامعه مدرسين، چ دوم، 1363ق.
[2]. انبیاء/8.
[3]. فرقان/7.
[4]. اعراف/31.
[5]. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، ج2، ص512، ح3، قم، جامعه مدرسين، چ اول، 1362ش.
[6]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ص500، ح56، قم، دار الكتاب الإسلامي، چ دوم، 1410ق.
[7]. همان، ص526، ح37.
[8]. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ص150، قم، انتشارات شريف رضى، چ چهارم، 1370ش.
[9]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج63، ص314، ح7، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چ دوم، 1403ق.
[10]. الفيض الكاشاني، المحجة البيضاء في تهذيب الأحياء، ج3، ص204، تحقیق علي أكبر الغفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامى، الطبعة الثانية، بی تا.